قدرت وادارسازی؛ مواجهه با دشمنان بدون جنگ سخت

خلاصه گزارش سال ۲۰۱۶ اندیشکده RAND برای ارتش ایالات متحده آمریکا با موضوع “قدرت وادارسازی؛ مواجهه با دشمنان بدون جنگ کردن”

هزینه های رو به افزایش، ریسکها و نگرانیهای ناشی از جنگهای نیابتی، اهمیت قدرت وادارسازی (P2C) ایالات متحده را بیش از پیش می کند. در همین حین، جهانی سازی تجارت، سرمایه گذاری، تأمین مالی، اطلاعات و انرژی، امکانات وادارسازی امیدوارکننده ای را به ایالات متحده خصوصاً در برابر دشمنانی که متکی به دسترسی به چنین بازارها و سیستمهایی هستند فراهم می کند.
تحریمهای مالی، حمایت از مخالفان سیاسی غیر خشونت طلب در برابر حکومتهای متخاصم و عملیاتهای تهاجم سایبری، از جذابترین قدرتهای وادارسازی ایالات متحده هستند. قطع دسترسی به سیستم بین بانکی جهانی می تواند ضربه شدید و قابل ملاحظه ای وارد ساخته و متناسب با پاسخ کشور هدف، مجدداً تنظیم شود. همراهی با تحریمهای مالی لازم نیست فراتر از کشورهای کلیدی دارای بانکهای اصلی باشد. حمایت از مخالفان طرفدار دموکراسی می تواند بسیار خطرناک بوده و اهرمی قوی را به دست دهد. شبکه های اجتماعی و رسانه های جهانی، به جنبشهای محلی و حامیان خارجی آنان کمک می کنند. در همین حال، پیشرفتهای اخیر توصیه می کنند که ریسک فروپاشی یا آشوب می تواند زیاد باشد و لذا به استفاده عاقلانه از این ابزار قدرت وادارسازی تاکید می شود.
عملیاتهای تهاجم سایبری نیز، گزینه با امکان تلافی و ریسک بالا هستند. چنانچه با مهارت هدف گرفته شوند، می توانند عملکرد و اعتماد دولتها و بازارها را مختل کرده و در نتیجه ارزش وادارسازی داشته باشند. با این حال، ریسکها و هزینه های خسارت جانبی، اقدامات تلافی جویانه و وخامت اوضاع، قابل ملاحظه اند؛ به خصوص اگر کشور هدف، مانند چین و روسیه خودش هم قدرت جنگ سایبری باشد. با توجه به نفوذپذیریهای خودش، ایالات متحده تمایل به افزایش -نه کاهش- آستانه جنگ سایبری دارد.
علاوه بر این ابزارهای وادارسازی، ایالات متحده می تواند توانایی خود را به منظور خنثی سازی استفاده از ذخایر انرژی را با هدف وادارسازی کشورهایی مانند روسیه و ایران، توسعه دهد. به طور خاص، جایگاه بسیار ویژه ایالات متحده در بازارهای جهانی نفت و ال ان جی، باعث کاهش تاثیر تهدیدات روسیه به قطع منابع خواهد شد.
کشوری که وادارسازی آن از همه سختتر و پر ریسکتر است، چین می باشد؛ که در ضمن قویترین چالش را به گزینه نظامی ایالات متحده در یک منطقه حیاتی تحمیل می کند. چین در حال حاضر، از نظر سیاسی مقاوم است، نقش حساسی در تجارت و تامین مالی جهان ایفا می کند و گزینه های وادارسازی خودش را -از قبیل تواناییهای سایبری و در اختیار داشتن بدهیهای ایالات متحده- هم در اختیار دارد. روسیه، ایران و سایر کشورهای ضعیفتر از چین، اهداف جالب توجه تری برای قدرت وادارسازی هستند.
ایالات متحده باید توانایی خود را در تحت نظر داشتن داراییها و جریانهای مالی ارتقا دهد و کشورهای سرکش و بانکهایی را که با آنها تجارت می کنند به انزوا بکشاند. وزارت خارجه ایالات متحده و جامعه اطلاعاتی باید روشهای خود را در حمایت از مخالفان دموکرات غیر خشونت طلب در کشورهای متخاصم و سرکوبگر، بهبود بخشیده و ریسکها و منافع استفاده از این روشها را برآورد کنند. علاوه بر این، دولت ایالات متحده باید برای استفاده از قدرت وادارسازی آماده شود همانطور که برای جنگ نظامی آماده می شود؛ شامل تحلیل گزینه ها، برآورد نیازها و توانمندیها، اجرای رزمایشها به منظور بهینه سازی تواناییها و برنامه ریزی با متحدان. دقیقاً همانطور که صلاحیتها، مسئولیتها و سلسله مراتب فرماندهی در قدرت سخت، تعریف شده اند؛ همین اقدامات نیز باید برای قدرت وادارسازی انجام پذیرد.
گردآورنده.
بهنام فخری