معرفی کتاب «آب هرگز نمی‌میرد»

دیدن جلد کتابی که رویش نوشته خاطرات فرمانده‌ی گردان «حضرت ابالفضل(ع)»، آن هم با عنوان «آب هرگز نمی‌میرد»، به خودی خود انقدر جذاب هست که آدم را ترغیب کند به خریدن و خواندن آن. شاید برای همین است که سراسر کتاب، بوی آن حضرت را به خود گرفته و راوی داستان هم، در دست‌نوشته‌ای که در ابتدای کتاب، خودنمایی می‌کند، چنین نوشته است: «از روزی که در ۶ سالگی روضه‌ی مشک و سقا را از پدرم شنیدم تا زمانی که دستم به داش و خوشه‌های گندم گره خورد، رد این بوی خوش را گرفتم تا به زیر علم عباس(ع) رسیدم. اتفاقی نبود. در دفتر تقدیر الهی همه‌چیز حساب و کتاب داشت که با شروع جنگ تحمیلی و تأسیس یگان رزمی استان همدان –انصارالحسن(ع) – به نوکری گردان حضرت ابالفضل(ع) منصوب شدم و تشنه‌ی آب، آب حیاتی که هنوز از مشک ابالفضل(ع) می‌ریخت و به تاریخ آبرو می‌داد.»


دیدن جلد کتابی که رویش نوشته خاطرات فرمانده‌ی گردان «حضرت ابالفضل علیه‌السلام»، آن هم با عنوان «آب هرگز نمی‌میرد»، به‌خودی خود آنقدر جذاب هست که آدم را ترغیب کند به خریدن و خواندن آن. شاید برای همین است که سراسر کتاب، بوی آن حضرت را به خود گرفته و راوی داستان هم، در دست‌نوشته‌ای که در ابتدای کتاب، خودنمایی می‌کند، چنین نوشته است:
«از روزی که در ۶ سالگی روضه‌ی مشک و سقا را از پدرم شنیدم تا زمانی که دستم به داس و خوشه‌های گندم گره خورد، رد این بوی خوش را گرفتم تا به زیر علم عباس علیه‌السلام رسیدم. اتفاقی نبود. در دفتر تقدیر الهی همه‌چیز حساب و کتاب داشت که با شروع جنگ تحمیلی و تأسیس یگان رزمی استان همدان –انصارالحسن علیه‌السلام – به نوکری گردان حضرت ابالفضل علیه‌السلام منصوب شدم و تشنه‌ی آب، آب حیاتی که هنوز از مشک ابالفضل علیه‌السلام می‌ریخت و به تاریخ آبرو می‌داد.»